امروز: سه شنبه 29 آبان 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

حقوق حیوانات در فقه اسلامى

حقوق حیوانات در فقه اسلامىدسته: حقوق
بازدید: 66 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 40 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 57

حقوق حیوانات در فقه اسلامى در 57صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

 حقوق حیوانات در فقه اسلامى



بشر در آغاز عصر علم و تكنولوژى و صنعتى شدن جهان، سرمست از پیشرفت وتوسعه صنعتى، تنها بر تولید هرچه بیشتر و بهره بردارى كامل از محیط پیرامون خود- چون معادن و جنگل ها و دریاها- مى اندیشید و بى رحمانه طبیعت اطراف خویش را مورد هجوم قرار داد تا اینكه روزى خود را در گردابى مهلك ازنابسامانى هاى زیستى دید و جهان طبیعت را در حال نابودى مشاهده نمود.
در قرن گذشته بحران محیط زیست و نابودى گونه هاى مختلف حیوانات، توجه صاحب نظران را جلب كرد و سرانجام براى حفظ و حراست از آن، قوانینى -هرچند ناقص - وضع كردند.
براى نخستین بار در جهان غرب پس از رنسانس، همراه با صنعتى شدن جهان، درسال
۱۸۲۲ میلادى قانونى براى حمایت از حیوانات در پارلمان انگلستان به تصویب رسید. این قانون در سال ۱۹۱۱ تكمیل گردید و بعدها در كشورهایى مانند آلمان،آمریكا، اسپانیا، بلژیك، دانمارك و برخى دیگر از كشورها قوانینى نظیر آن تدوین وتصویب شد و به مرور تبصره هایى بر آن افزودند.
این قانون در بردارنده چند بند، پیرامون باركشى و ایجاد درگیرى میان حیوانات، كشتن آنها با مواد سمى، بریدن دم اسب، شكار گوزن در شب، مبارزه با بیمارى حیوانات وبیهوشى قبل از ذبح مى باشد.((
۲۱۰)) از اشكالات مهم قوانین فوق، جامع نبودن و جزئى و موردى بودن آن است. علاوه برآن كه این قوانین در قرون اخیر وضع گردید هرچند به مرور زمان و در دهه هاى اخیربه تكمیل آن پرداختند و در برخى موارد راه افراط را پیش گرفتند.
اما در فقه اسلامى، قوانینى كلى و جامع درباره حفظ، نگهدارى، استفاده و بهره بردارى از حیوانات ومنع آزار و اذیت آنها، وضع شده است. همچنین براى مسائل زیست محیط ى و رعایت شئون و حقوق حیوانات جایگاه مناسبى لحاظ گردیده است و با دیدگاهى منطبق بر عدالت و انصاف با آن برخورد شده است. در سرتاسر فقه،مسایل و فروع فراوانى به چشم مى خورد كه اسلام، اجراى آن را بر عهده حكومت قرار داده است و بالاتر از آن، شخص را در مقابل خالق متعال مسول مى داند.

قبل از ورود در بحث ذكر نكاتى لازم است:

۱. قوانین حمایتى اسلام از حیوانات، حكم شرعى و الزامى است و همانگونه كه درمتون روایات((۲۱۱))به آن تصریح شده است، مى توان از آن به حقوق نیز تعبیر كرد.از آنجا كه حیوانات از احترام و درك و شعور برخوردارند این حقوق براى آنها وضع گردید كه در پایان بخش نخست به همراه طرح ادراكات و شعور حیوانات با ذكرشواهد بیشترى با زوایاى این بحث آشنا مى شویم.

البته حقوق حیوان با ویژگى هاى حق در انسانها متفاوت است، زیرا در تعریف حق درانسانها گفته مى شود: آنچه قابل اسقاط است و اگر قابل اسقاط نباشد به آن حكم مى گویند.

روشن است كه درباره حیوان قابل اسقاط بودن معنا ندارد، اما باید گفت همین قابل اسقاط نبودن حكم، وضعیت آن را دشوارتر مى كند، زیرا تنها راه خروج ازعهده آن، انجامش مى باشد و اگر در انسانها بتوان با جلب رضایت صاحب حق، ازانجامش سر باز زد و از زیر تكلیف آن شانه خالى كرد، اما در حیوانات به علت قابل اسقاط نبودن، انسان موظف است به آن عمل مبادرت ورزد. علاوه بر آنكه حق وحكم در ماهیت وحقیقت تفاوتى نداشته و هر دو از امور اعتبارى مى باشند كه قوام آن به جعل شارع است و همه آنها حكم شرعى به حساب مى آید و هر چند از حیث آثار- قابل اسقاط بودن یا نبودن - مختلف هستند، اما این مساله تفاوت ماهوى رامیان آن دو اثبات نمى كند.((
۲۱۲)) ۲. در این مقاله متون فقهى شیعه پیرامون حقوق حیوانات مطرح مى شود تا توجه اندیشمندان و ارباب دانش را به عمق و غناى فقه اسلامى جلب كنیم و در هر قانونى سعى شده از چند كتاب جامع و معتبر شیعه استفاده شود تا مطالب مطرح شده ازارزش حقوقى برخوردار باشد و در حد امكان از كتاب هایى استفاده شده كه داراى سابقه زمانى بیشترى هستند تا شاهدى بر قدمت این قوانین در فقه شیعه باشد. همانندكتاب شیخ طوسى(ره)، ابن حمزه(ره)، محقق حلى(ره)، علامه حلى(ره) و دیگران هرچند با توجه به مدارك فقه شیعه كه از آیات قرآن و روایات استفاده مى شود پیشینه این قوانین به زمان پیامبر اكرم(ص) و احادیث نبوى و یا روایات سایر امامان معصوم(ع)مى رسد و قدمتى در حدود چهارده قرن دارد و همین امر، آن را از قوانین جارى دركشورهاى غربى متمایز مى سازد.

۳. در هریك از مواردى كه به عنوان حقوق حیوان ذكر مى شود براى تكمیل بحث به همراه درج متون فقهى، احادیث مربوط به آن را، به ویژه آن دسته از روایات را كه مورد استفاده فقها قرار گرفته است نیز ذكر مى كنیم تا با مستندات و مدارك این حقوق و فتاواى فقها بیشتر آشنا شویم. اما روایات مربوط به استحباب نگه داشتن حیوانات،ذكرهایى كه هركدام مى گویند و مطالبى از این قبیل را در این مجموعه ذكر نمى كنیم واین احادیث گرانبها مجال دیگرى مى طلبد.

۴. هر چند در این باره مقالاتى به نگارش در آمده، اما این نوشتار نسبت به گسترش مسائل و جامعیت مواردى كه مربوط به حقوق حیوان در سراسر فقه مى باشد نو و تازه است و شاید براى برخى كه آشنایى محدودى با فقه شیعه دارند وجود این قوانین، آن هم با تعابیرى الزام آور بعید به نظر برسد. لذا سعى شده در پاره اى از موارد، ترجمه متون فقها بدون تصرف در متن مقاله ذكر شود و عبارات عربى نیز در برخى موارد درمتن و یا پاورقى درج گردد كه تا به خوبى روشن گردد تعابیر و قوانین ذكر شده، نص كلام فقها مى باشد.

۵. از آنجا كه به اعتراف مسئولان مربوطه، تا كنون هیچ قانون جامعى براى حمایت ازحیوانات در نظام حقوقى كشور وجود ندارد،((۲۱۳)) این تحقیق مى تواند ارائه دهنده پیشنهاد اولیه قانون جامع حمایت از حیوانات در اسلام بوده و براى طرح در مجامع قانونى مفید باشد.

این نوشتار مشتمل بر چهار بخش مى باشد:

بخش نخست: زیر بناى حقوق حیوان.

بخش دوم: حقوق حیوان در حفظ و نگهدارى.

بخش سوم: حقوق حیوان در بهره بردارى و استفاده بهینه.

بخش چهارم: حقوق حیوان درجنایات وصدمات وارد بر آنها.

بخش نخست: زیر بناى حقوق حیوان در فقه اسلامى قوانین بسیارى پیرامون حمایت از حیوانات به چشم مى خورد كه باید به زیر بناى آن توجه كرد و دید از كجا سرچشمه مى گیرد.

بر اساس معارف دینى و به صراحت قرآن كریم، تمام جهان هستى داراى درك وشعور بوده و با خالق جهان در ارتباط هستند هرچند براى ما انسانها درك آن از طرق عادى مقدور نیست و رابطه ما با آنها گسسته است.((
۲۱۴)) در این دیدگاه، زمین،آسمان و هرآنچه در این دو است از ستارگان، درختان، سنگ ها و... ذكر و تسبیح الهى را گفته و از شعورى فراخور خلقت خود برخوردارند.((۲۱۵)) در این میان حیوانات نیز هرچند قوه ناطقه و عاقله انسانى را ندارند از درك و شعور بهره مند بوده و از احساسات و عواطف برخوردار هستند. به همین علت فقه اسلامى براى حیوانات حرمتى قائل شده كه به دنبال خود، حقوقى براى حیوان و تكالیفى را برعهده صاحبان آنها در پى دارد.

شیخ طوسى(ره)در مقام تعلیل براى وجوب نفقه حیوانات تصریح مى كند:

لان لها حرمه،((
۲۱۶)) زیرا حیوان از احترام و حرمت برخورداراست.

همچنین علامه حلى(ره) در كتاب اجاره مى گوید:

لان للحیوان حرمه فی نفسه،((
۲۱۷)) زیرا حیوان به خودى خود و ذاتا از حرمت و احترام برخوردار است.

در معارف اسلامى به موارد متعددى از درك و فهم حیوانات اشاره شده است.

یعقوب بن سالم به واسطه شخصى از ابى عبداللّه(ع) نقل مى كند كه فرمود:

مهما ابهم على البهائم من شیء فلا یبهم علیها اربعه خصال:

معرفه ان لها خالقا و معرفه طلب الرزق و معرفه الذكر من الانثى و مخافه الموت،((
۲۱۸)) [ زمانى كه خداوند حیوانات را آفرید]، درك و شعور انسانى را به آنها عطا ننمودولى چهار خصلت را به آنها عنایت كرد:

شناخت به این كه براى آنها خالقى است،آگاهى نسبت به اینكه دنبال رزق و روزى برود، شناخت نر از ماده و ترس ازمرگ.

قریب به همین مضمون در روایت على بن رئاب از ابى حمزه از امام سجاد(ع)((
۲۱۹)) نقل شده است.

در ذیل، شرح آنها به همراه شواهدى از آیات قرآن كریم و دیگر روایات را بیان مى كنیم:

۱. درك خالق و رازق به تصریح قرآن و احادیث اهل بیت(ع)، حیوانات، خالق و پروردگار جهان را شناخته و مى دانند كه همه امور عالم به دست اوست و خداوند است كه جهان هستى را اداره مى كند ورزق و روزى همه موجودات به لطف و عنایت الهى است.

اولین خصلتى كه در روایت یعقوب بن سالم ذكر شده، شناخت خالق است. همچنین على بن رئاب از امام سجاد(ع) نقل مى كند:

معرفتها بالرب تبارك و تعالى((
۲۲۰))، از اولین خصلت هایى كه به حیوان عطا شد شناخت او نسبت به پروردگارش است.

در تایید همین نكته در احادیث دیگرى پیرامون شناخت خالق و رازق و و حاكم براراده كل جهان، آمده است كه امام صادق(ع) به نقل از ابوذر فرمود:

از پیامبر(ص) شنیدم كه مى فرمود: همه حیوانات در هر صبحگاهى از خداوندمى خواهند:

اللهم ارزقنی ملیك صدق یشبعنی و یسقینی و لا یكلفنی ما لا اطیق،((
۲۲۱)) بارالها به من مالك خوب و درستى عطا فرما كه مرا سیر و سیراب نماید و بیش ازتوان از من كار نكشد.

علاوه بر شناخت خالق متعال، همه حیوانات خداوند را به عنوان تنها كسى كه مستحق عبادت است مى شناسند و به پرستش و مناجات با او مى پردازند. در آیات متعددى ازقرآن بر این مطلب تصریح شده است كه به برخى اشاره مى كنیم:

خداوند در سوره نور مى فرماید:

الم تر ان اللّه یسبح له من فی السموات والارض والطیر صافات كل قد علم صلاته وتسبیحه واللّه علیم بما یفعلون،((
۲۲۲)) آیا ندیدى تمام آنان كه در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح مى كنند، همچنین پرندگان هنگامى كه بر فراز آسمان بال گسترده اند؟! هریك از آنها نماز و تسبیح خود رامى داند و خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست.

قریب به همین مضمون در آیه
۱۸ سوره حج و آیه ۴۹ سوره نحل نیز ذكر شده است كه حیوانات در برابر خداوند به خضوع برخاسته و بر آستان او سجده مى كنند. در آیه ۲۳-۲۶ سوره نمل گزارش هد هد از سرزمین سبا و انحراف آنها در پرستش خورشید و ترك خدا پرستى ذكر شده است.((۲۲۳)) مجموعه این آیات به خوبى بر این نوع از ادراك حیوانات دلالت دارد. این امر درروایات نیز ذكر شده است و اضافه شده كه هریك از آن ها تسبیح ویژه اى دارد. درپاره اى از روایات، همین حمد و تسبیح الهى را از علل نهى رسول اللّه(ص) از زدن وداغ نهادن بر حیوانات ذكر كرده است كه در فصل چهارم به تفصیل آنها را بیان مى كنیم هر چند برخى از مفسرین، تسبیح حیوانات را به تسبیح تكوینى آنها تفسیر كرده اند، به این معنا كه خلقت آنها نشانه اى از تنزیه و تقدیس الهى است كه در غایت كمال بوده ومانند مخلوقات خود، داراى نقص نمى باشد.((۲۲۴)) اما عده اى دیگر از مفسرین،تسبیح حیوانات را تسبیح زبانى دانسته و به تبع قول به نطق حیوانات، تسبیح به زبان رابراى آنها ممكن مى دانند.((۲۲۵)) ۲. درك نیكى و بدى و مسائل غیر مادى حیوانات به خوبى، از نوع رفتارى كه با آنها مى شود آگاهند و محبت و احترام و یا بدى و بدرفتارى را درك مى كنند. مطالبى كه در ذیل مورد اول از ادراكات حیوان ذكركردیم بر این نكته دلالت دارد. لذا از خداوند درخواست مى كند كه صاحبى درست رفتار، به او عطا كند و به قدر توان، از او كار بكشد و در رسیدگى به او كوتاهى نكند.

از جمله موارد دیگرى كه دلالت بر درك مسائل غیر مادى مى كند، یكى از خصلت هایى است كه در روایت على بن رئاب از ابى حمزه از امام سجاد(ع) نقل كرده اند كه ایشان فرمود:

معرفتها بالموت،((
۲۲۶)) از جمله ادراكات حیوان آگاهى بر مرگ است.

آنها مى دانند كه روزى زندگى در دنیا تمام شده و مرگ فرا مى رسد، هرچند ازچگونگى مردن و آن چه پس از مرگ اتفاق مى افتد آگاهى ندارند، همانگونه كه درروایتى از امام صادق(ع) آمده است:

لو عرفت البهائم من الموت ما تعرفون ما اكلتم منها سمینا قط،((
۲۲۷)) «اگر آگاهى حیوان از مرگ همانند آگاهى شما انسانها مى بود هیچ یك از آنها هرگزچاق و فربه نمى شدند».

شیخ صدوق در ذیل این روایت، در صدد رفع تعارض ظاهرى میان این روایت وروایت اول از على بن رئاب بر آمده و مى گوید:

مراد این است كه آگاهى آنها به قدر آگاهى شما نیست.

علاوه بر اطلاع از مرگ، حیوانات چیزهایى مى بینند كه انسانها قادر بر دیدن آنها نیستندو همین((
۲۲۸)) امر در برخى روایات به عنوان علت راه نرفتن حیوانات و سرباز زدن از آن ذكر شده است. لذا از زدن آنها نهى فرمودند كه در فصل هاى آینده به تفصیل ذكر مى شود.

حیوانات علاوه بر آنكه رفتار خوب و بد را نسبت به خود تشخیص داده و داراى روح و احساس هستند، نسبت به رفتارى كه با سایر حیوانات نیز مى شود، حساس بوده و ازرفتار بد و یا كشتن آنها رنج مى كشند. در همین راستا در متون روایى و فقهى ما ذكرشده است كه ذبح حیوان در مقابل حیوان دیگرى كه این صحنه را مى بیند مكروه است.((
۲۲۹)) حتى برخى((۲۳۰)) به سبب اذیت شدن حیوان ناظر و عذاب كشیدن او از دیدن صحنه ذبح هم نوع خود، قول به تحریم را بعید نمى دانند كه به تفصیل در بخش چهارم به ذكر آنها مى پردازیم.

۳. درك جنسیت از دیگر خصلت هایى كه پروردگار حكیم به حیوان عطا كرد، درك جنسیت وتشخیص نر از ماده است. در روایت على بن رئاب از ابى حمزه از امام سجاد(ع) ذكرشده است:

معرفتها بالانثى من الذكر،((
۲۳۱)) حیوان، ماده را از نر تشخیص مى دهد.

۴. درك معیشت حیوانات برخوردار از قوه اى هستند كه آنها را در یافتن غذایى كه نیازمند به آن مى باشند، كمك مى كند و آنها بر اساس این درك كه در نهاد آنها به ودیعت نهاده شده،به دنبال غذاى مناسب با خلقت خود مى روند. در روایت یعقوب بن سالم تصریح شده كه از جمله خصلت هایى كه خداوند به حیوان عطا نموده همین امر است:معرفتها فی طلب الرزق،((۲۳۲)) حیوان مى داند كه چگونه روزى خود را بیابد.
در حدیث على بن رئاب از امام سجاد(ع) آمده است: معرفتها بالمرعى عن الخصب،((
۲۳۳)) حیوان چراگاه را در میان سبزه زار تشخیص داده و مى داند كجا باید به چرا رفته وخود را سیر نماید.
علاوه بر آن چه ذكر شد، روایات و مطالب بسیارى وجود دارد كه از آگاهى حیوان ازمحیط اطراف و شعور و درك او حكایت مى كند و برخوردارى حیوانات از این مجموعه ادراكات، اثبات مى كند كه حیوان موجود محترمى است و این اصل به عنوان یك قاعده كلى در همه مسائل، جارى و سارى مى باشد و دیگر نمى توان به حیوان نگاه مالى داشت و تنها در صورت ضرر و خسران مالى براى او حرمتى قائل شد.
مطالبى كه در كتب منطقى و فلسفى و تفسیرى در باره مراتب علم و اراده و رستاخیزحیوانات ذكر شده است مى تواند موید این معنا باشد((
۲۳۴)) و وضعیت آنها را ازاشیاء بى جان متمایز كرده و زیر بناى حقوق حیوان به حساب آید.

بخش دوم: حقوق حیوان در حفظ و نگهدارى در اسلام پیرامون حفظ و حراست از حیوانات احكام جامعى در رسیدگى غذایى به آنها و تهیه محل مناسب براى نگهدارى و رعایت اصول بهداشتى ذكر شده كه در ذیل به آنها مى پردازیم:
برخى از احكام و قوانین، از وظایف مالك حیوان و صاحب آن بوده و برخى دیگر، ازوظایف عموم مردم مى باشد و حتى به صراحت متون متعدد فقهى، مدعى العموم وحاكم شرع وظیفه رسیدگى و اقامه دعوى در جهت بهبود وضع حیوان را دارد. در ذیل به حقوق حیوان در امر تغذیه، محل زندگى، و بهداشت حیوان مى پردازیم:

اول: حقوق حیوان در تغذیه:

در متون فقهى شیعه پیرامون رسیدگى غذایى به حیوان نكات جالب و بدیعى به چشم مى خورد:


الف: حقوق حیوان بر مالك:

۱. وجوب رسیدگى به حیوان در آب و غذا در حقوق اسلامى رسیدگى به حیوان، بر مالك آن واجب بوده و مالك باید به قدر نیازحیوان، آب و غذا در اختیار او قراردهد.((۲۳۵)) همین امر موجب اثبات یك قانون كلى و جامع شده كه در همه موارد صادق است و دیگر نیازى به تعیین تك تك مواردپیرامون هر حیوان نمى باشد، بلكه بسته به نوع حیوان و سن آن و بر اساس فصل هاى سال تغییر مى یابد.

شیخ طوسى در این باره مى گوید: اذا ملك بهیمه فعلیه نفقتها، سواء كانت مما یوكل لحمها او لا یوكل لحمها، و الطیر وغیر الطیر سواء، لان لها حرمه،((
۲۳۶)) «زمانى كه انسان مالك حیوانى باشد نفقه حیوان بر او واجب است، خواه حیوان حلال گوشت باشد یا غیر آن و خواه پرنده باشد و یا غیر آن، زیرا حیوان براى خود داراى حرمت و احترام است ».
علامه حلى نیز((
۲۳۷)) بر همین مطلب تصریح دارد.

شهید ثانى(ره) در این باره اضافه مى كند: رسیدگى غذایى به حیوانى كه مشرف به مرگ است نیز واجب مى باشد و اگر در این وظیفه كوتاهى كند گناهكار است.((
۲۳۸)) قریب همین مطالب را فقهاى دیگرى همچون محقق حلى در شرایع((۲۳۹)) و ابن سعید حلى و فخرالمحققین و دیگران، چون صاحب جواهر ذكر مى كند و فاضل هندى در این مساله ادعاى عدم وجدان خلاف كرده است((۲۴۰)).
مستند فتاواى فوق مى تواند روایاتى باشد كه در آنها به رسیدگى غذایى به حیوان توصیه شده است همانند روایاتى كه حقوق حیوان را بر صاحب آن مى شماردو((
۲۴۱)) در بیان علت آن مى گوید: حبست ما لیس له لسان و لا یقدر على الكلام اذا جاع او عطش فاطعمیه و اسقیه والاخل ی سبیله یاكل من حشایش الارض،((۲۴۲)) حیوانى كه در دست خود محبوس نمودى اگر تشنه و گرسنه شود، زبان نداشته و قادربر سخن گفتن نیست، لذا او را آب و غذا بده و در غیر این صورت او را رها كن تا ازگیاهان صحرا بچرد.

۲. تهیه غذا و علوفه براى حیوان وجوب رسیدگى به حیوان، تنها محدود به وجود غذا و علوفه نیست. بلكه بر مالك آن واجب است آنها را براى حیوان تهیه نماید و در صورتى كه نزد او موجود نباشد، اقدام به خریدارى علوفه كند.

علامه حلى در این باره تصریح مى كند: تهیه غذاى زنبور عسل و كرم ابریشم بر صاحب حیوان واجب است و اگر در نزد اوغذاى مملوك یا حیوانش یافت نشود و دیگرى داشته باشد واجب است از اوبخرد.((
۲۴۳)) شهید ثانى(ره) نیز مى گوید:
كرم ابریشم با برگ توت زندگى مى كند. لذا بر مالك آن واجب است كه به قدر نیاز،برگ تهیه كرده و آن را از تلف حفظ نماید و اگر برگ توت نایاب شد، حاكم، مال او رافروخته و براى كرم ابریشم به قدر نیاز برگ تهیه مى كند.((
۲۴۴)) فاضل هندى نیز بر همین مطلب تصریح كرده و در بیان علت آن به احترام موجودداراى روح اشاره مى كند.((۲۴۵)) لازم به ذكر است در صورت امتناع مالك، همان تخییرى كه در مسئله پیشین گفتیم اینجا مى آید،((۲۴۶)) یعنى حاكم شرع موظف است مالك را مجبور به انفاق و یافروش حیوان كند.

۳. نجات جان حیوان با غصب علوفه در حقوق اسلامى حق مالكیت و سلطنت هر فرد بر اموالش محترم است و كسى حق ندارد بدون اجازه مالك، در اموال او تصرف كند و اگر چنین كارى نماید تحت عنوان غصب رفته و حرام مى باشد وشخص غاصب مستوجب عذاب الهى است وضامن مال مغصوب مى باشد.
اما رسیدگى به حیوان و نجات جان او تا بدان جا در اسلام مورد اهتمام است كه غصب وتصرف در اموال دیگران براى نجات جان حیوان تجویز شده است و نكته جالب درآن، مقایسه نجات جان حیوان با نجات جان انسان است، یعنى همان طور كه تصرف در اموال دیگران بدون اجازه مالك، براى نجات جان انسان جایز است، درباره حیوان نیز همین امر صادق است. البته این حكم منحصر به مواردى است كه راه دیگرى براى تهیه علوفه براى حیوان وجود نداشته باشد.

در این باره علامه حلى(ره) آورده است: ان امتنع الغیر من البیع كان له قهره و اخذ منه غصبا اذا لم یجد غیره كما یجبر على الطعام لنفسه.((
۲۴۷)) اگر مالك حیوان، آذوقه نداشته باشد و تنها نزد شخصى یافت شود كه از فروش آن امتناع مى ورزد، مالك مى تواند او را اجبار نموده و با غصب، آذوقه حیوان را همانندتهیه غذا براى حفظ جان خود تهیه كند».

شهید ثانى(ره) ((
۲۴۸)) نیز به همین مسئله اشاره كرده و به حكم ضمان مقدارعلوفه اى كه مى گیرد تصریح مى نماید.

فاضل هندى(ره) در بیان علت این حكم مى گوید: براى اینكه انسان و حیوان در احترام روح ولزوم نفى ضرر مشتركند.
و در ادامه مى افزاید: در صورت امكان، احتیاط در آن است كه به حاكم رجوع كرده و خودش اقدام ننماید.

۴. تقدم جان حیوان بر وضو ((۲۴۹))اهمیت نماز در اسلام بر كسى پوشیده نیست و لازم است انسان، خود را براى نماز ازهر جهت آماده كند و آن را با شرایط واجبش كه از جمله آن، طهارت و وضو داشتن است به جاى آورد. لذا حتى اگر هنوز وقت نماز نرسیده است، اما مى داند كه هنگام دخول وقت، دیگر آبى براى وضو گرفتن پیدا نمى شود واجب است آبى را كه دراختیار دارد براى وضو نگه دارد وآن را به مصرف دیگرى نرساند.
اما حفظ و نگهدارى حیوان تا بدان جا تاكید شده كه اگر شخصى مقدارى آب دراختیار دارد و حیوان یا حیوانات او تشنه هستند، باید آب را به آنها بدهد، چند براى وضو آبى باقى نماند و مجبور به تیمم شود.

شهید ثانى در این باره مى گوید: شرط التیمم خوف العطش حاصل او متوقع فی زمان لا یحصل فیه الماء عاده او بقرائن الاحوال لنفس محترمه ولو حیوانا،((
۲۵۰)) از شرایط جواز تیمم، ترس از عطشى است كه براى نفس محترمه اى - گرچه حیوان باشد - به وجود آمده و یا انتظار مى رود به طور معمول و یا بر اساس قراین وشواهدى، به وجود آید و در آنجا آبى یافت نشود.
علامه حلى((
۲۵۱)) و فقهاى دیگر نیز به این مسئله تصریح نموده اند و براى حفظ جان حیوان، حكم به جواز داده اند. البته برخى از فقها مانند مح((۲۵۲))قق حلى وصاحب((۲۵۳)) مدارك و محدث بحرانى((۲۵۴)) در وجه جواز تیمم اشكال نموده و آن را از باب «حفظ نفس محترمه » ندانسته، بلكه از باب حفظ مال به حساب آورده اند و جواز تیمم را مبتنى بر نیاز به حیوان و دفع ضرر مالى كرده اند. اما صاحب جواهر به آن اشكال كرده و آن را مخالف اطلاق عبارات فقها مى داند و در تعریض به این نظر مى گوید:
عده اى از علماء در بیان جواز تیمم، تنها به خوف عطش حیوانى كه داراى حرمت است، اشاره كرده و آن را مطلق ذكر كرده اند و جواز را به فرض لزوم ضرر از تلف حیوان مقید ننمودند.((
۲۵۵)) لذا ایشان در وجه این حكم، احترام حیوان را از باب مال محترم نمى داند، بلكه آن رااز باب حرمت حیوان ذى الروح مى داند و در بیان علت آن آورده است:
قد یقال انها نفوس محترمه و ذوات اكباد حاره مع حرمه ایذائها بمثل ذلك، بل هى واجبه النفقه علیه التی منها السقی، بل فى غیر واحد من الاخبار المعتبره: «ان للدابه على صاحبها حقوقا منها ان یبدء بعلفها اذا نزل » فتحترم لذلك لا من جهه المالیه،((
۲۵۶)) چه بسا گفته مى شود حیوانات داراى نفس محترمه اى مى باشند و صاحب جگرهاى تشنه هستند كه باید سیرابشان كرد. همچنین اذیت كردنشان به وسیله تشنه نگه داشتن آنها حرام است. بلكه نفقه حیوان بر مالك واجب است كه یكى از آنها سیراب كردنشان است. در احادیث متعدد و معتبرى نیز آمده است: «حیوان بر صاحبش حقوقى دارد كه از جمله آنها رسیدگى به آب و غذاى حیوان قبل از خودش است ». به سبب دلایل مذكور، حیوان داراى احترام است و اگر امر بین وضو و رفع تشنگى حیوان دائر شود، باید آب را به حیوان داد و تیمم نمود، نه اینكه حكم به تیمم ازجهت حفظ مال باشد.

صاحب جواهر بعد از ذكر چند حدیث ادامه مى دهند: همچنین روایات دیگرى نیز مى گویند به سبب احترامى كه حیوان دارد، باید با آن باكمال رافت و مهربانى رفتار كرد. البته بله در صورتى كه ذبح آن ضررى نداشته باشد وبتوان از گوشت و پوست آن استفاده كرد. مى توان قائل به وجوب ذبح شد [تا حیوان از تشنگى عذاب نكشد و زجر كش نشود و آب را در وضو مصرف كرد.]((
۲۵۷)) عده اى از فقها، چون شهید ثانى و فاضل هندى((۲۵۸)) تصریح مى كنند كه در تقدم حیوان بر وضو فرقى بین تشنگى حیوان خودش و حیوان دیگرى نیست هرچند علامه حلى(ره) در آن اشكال كرده اند.((۲۵۹)) در همین راستا شهید ثانى(ره) آورده اند: همانطور كه بذل مال براى زنده ماندن انسان واجب مى باشد، براى بقاى حیوانى كه داراى احترام است نیز واجب است، گرچه ملك دیگران باشد. اما بذل مال براى كافرو سگ هار واجب نیست.

ایشان در ادامه این مسئله را مطرح مى كنند كه اگر میان دو حیوان، مثل سگ و گوسفندتعارض پیش بیاید و آب و غذا براى رفع تشنگى هر دو كافى نباشد كدام مقدم است كه شهید ثانى گوسفند را مقدم داشته است،((
۲۶۰)) ولى صاحب جواهر به موجب امكان ذبح گوسفند وبهره بردارى از گوشت آن در تقدم گوسفند اشكال مى((۲۶۱))كند. در تایید این نظریه كه جواز تیمم از باب حفظ نفس محترمه است، مى توان به مجموعه روایات و فتاواى فقها استدلال كرد كه رسیدگى غذایى به حیوان، واجب و یامستحب است كه بخشى از آنها ذكر گردیده و بخشى دیگر در صفحات آینده ذكرمى شود. مجموعه این مطالب مقید به ضرر مالى نیست، بلكه به موجب حرمت حیوان، این وظایف بر عهده مالك وغیر او قرار داده شده است.

ب: حقوق حیوان برعموم مردم برخى وظایف، مربوط به حكومت و مدعى العموم است و برخى دیگر از وظایف براى عموم مردم مى باشد
۱. وظیفه حاكم شرع واجبار مالك در رسیدگى به حیوان در نظام سیاسى اسلام حكومت از جایگاه ویژه اى برخوردار است و اسلام براى اجراى درست و فراگیر احكام، وظایفى را بر عهده دولت اسلامى قرار داده است وحكومت با نظارت مراجع ذى صلاح به اعمال آنها مبادرت مى كند. پاره اى از این وظایف برعهده حاكم شرع مى باشد كه باید بر وضعیت زندگى حیوان نظارت كند تا به قدر نیاز او آب و علوفه و سایر مواردى كه مورد نیاز او است در اختیار حیوان قرارگیرد.
اهمیت این نكته از این جا روشن مى شود كه امروزه بر اساس قوانین، بخشى از دولت مانند سازمان محیط زیست و در مواردى وزارت بهداشت و اداره دامپرورى بروضعیت حیوانات در مناطق مختلف و شكار آنها در جنگل ها، وضعیت دام در دام دارى ها و مرغ دارى ها و... نظارت مى كنند و بر اساس ضوابط مشخص با تخلفات برخورد كرده و متصدیان امر را مجبور مى كنند تا شرایط مساعد را از نظر غذایى ومكانى و بهداشتى براى حیوانات به وجود آورند. با فتاواى فقها كه در این باره ذكرمى شود مستند این قوانین ومشروعیت آنها به خوبى روشن مى شود. لذا نمى توان این قوانین را صرفا حكم حكومتى و بر اساس مصالح روز دانست، بلكه از احكام اولیه اسلامى است.

در این باره شیخ طوسى((
۲۶۲)) و علامه در قواعد الاحكام ذكر مى كند: لو امتنع من الانفاق فان كانت مما یقع علیه الذكاه اجبر على علفها او بیعها او تذكیتها فان لم یفعل باع الحاكم علیه عقاره فیه. فان لم یكن له ملك او كان بیع الدابه انفع بیعت علیه و لو لم یقع علیه الذكاه اجبر على الانفاق او البیع و هل یجبر على الانفاق فی غیر الماكوله اللحم مما یقع علیه الذكاه للجلد او علیه الانفاق او على تذكیه؟ الاقرب: الثانی((۲۶۳))، اگر صاحب حیوان از انفاق بر آن امتناع ورزد، حیوان حلال گوشت بوده و قابل تذكیه باشد، حاكم او را بر یكى از این سه كار اجبار مى كند: ۱. انفاق و رسیدگى به حیوان،۲. فروش آن به دیگرى، ۳. ذبح و تذكیه آن تا از گوشت آن استفاده شود. و اگر از انجام این موارد سر باز زد، حاكم زمین و یا شى ء دیگر او را فروخته و براى حیوانش هزینه مى كند و اگر ملكى نداشت كه قابل فروش باشد و یا فروش حیوان بهترباشد، آن را به فروش مى رساند. و اگر حیوانى است كه حلال گوشت نبوده و قابل تذكیه هم نیست، مجبور به انفاق یافروش مى شود.
اما در حیوانى كه حلال گوشت نبوده اما قابل ذبح شرعى و تذكیه مى باشد و مثلامى توان از پوست آن استفاده كرد، دو نظر مطرح است كه تنها اجبار بر انفاق مى شودو یا او را مخیر بین انفاق و تذكیه مى كنند كه نظر دوم نزدیكتر به واقع است.

محقق نجفى(ره) در این فرض مى گوید: اگر فروش بهتر باشد، آن را به فروش مى گذارد... و یا با فروش بعضى از حیوانات درهر روز پول غذاى بقیه را تهیه مى كند و اگر اجاره حیوان ممكن باشد و براى مالك هم بهتر باشد، آن را اجاره داده و پولش را براى حیوان مصرف مى كند.((
۲۶۴)) در مواردى كه تخییر بین سه مورد وجود داشت، در صورت امكان، هر سه واجب است و گرنه تنها، فرد ممكن واجب مى باشد.

این متن فقط قسمتی از  حقوق حیوانات در فقه اسلامى می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

برچسب ها : حقوق حیوانات در فقه اسلامى , حقوق حیوانات , فقه اسلامى , حقوق , دانلود حقوق حیوانات در فقه اسلامى , حیوان در تغذیه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر